یادگیری اصطلاحات در هر زبانی جز جذابترین بخشهای آن است. در این مقاله قصد داریم تا تمام اصطلاحات زبان انگلیسی را به همراه معادل فارسی آنها برای شما به ترتیب الفبای انگلیسی آماده کنیم. سعی میکنیم که این پست را به صورت منظم به روز رسانی کنیم، بنابراین هر روز این صفحه را چک نمایید.
اصطلاحات زبان انگلیسی با حرف A
اصطحلات انگلیسی | معادل فارسی |
A bad workman blames his tools | عروس رقصیدن بلد نیست میگه زمین کجه |
A blessing in disguise | یه حکمتی توش هست |
A dime a dozen | دوزاری – بی ارزش |
A drop in the bucket | یک مقدار کم و ناچیز |
A fish out of water | معذب بودن – غریبی کردن |
A hot potato | کار سخت و پر دردسر |
A penny for your thoughts | به چی فکر می کنی؟ |
A piece of cake | مثل آب خوردن |
A storm in a teacup | از کاه کوه ساختن |
Actions speak louder than words | دو صد گفته چون نیم کردار نیست |
Add insult to injury | نمک به زخم کسی پاشیدن |
All ears | سراپا گوش بودن |
All thumbs | دست و پا چلفتی |
Apple of my eye | نور چشمی – یکی یه دونه |
As easy as pie | مثل آب خوردن |
At the drop of a hat | بلافاصله |
At the end of the day | در آخر |
Awe-inspiring | شگفتانگیز |
A leopard can’t change its spots | توبه گرگ مرگه |
A picture is worth a thousand words | شنیدن کی بود مانند دیدن |
An arm and a leg | قیمت خون پدرشه – خیلی گرونه |
All bark and no bite | طبل تو خالی – سگی که پارس کنه پاچه نمیگیره |
A watched pot never boils | تقریبا معادل : با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه کنایه از این داره که اگر کاری رو میخوای انجام بدی باید اقدام کنی. معنیش هم اینه: اگه چار چشمی زُل بزنی به یه قابلمه، قابلمه جوش نمیاد |
اصطلاحات حرف B
Back and forth | یه سره – پشت سر هم |
Back burner | تو آب نمک گذاشتن |
Back seat driver | اینایی که کنار دست راننده میشینن هی بهش میگن این کارو بکن اون کارو نکن |
Back to square one | برگشتن سر خونۀ اول |
Barking up the wrong tree | تصمیم گیری اشتباه |
Beat around the bush | طفره رفتن |
Better safe than sorry | احتیاط شرط عقله |
Bite the bullet | دندون رو جگر گذاشتن |
Break a leg | good luck |
By the book | طبق دستور العمل |