💯 تمام اصطلاحات زبان انگلیسی + معادل فارسی

یادگیری اصطلاحات در هر زبانی جز جذاب‌ترین بخش‌های آن است. در این مقاله قصد داریم تا تمام اصطلاحات زبان انگلیسی را به همراه معادل فارسی آنها برای شما به ترتیب الفبای انگلیسی آماده کنیم. سعی می‌کنیم که این پست را به صورت منظم به روز رسانی کنیم، بنابراین هر روز این صفحه را چک نمایید.

اصطلاحات زبان انگلیسی با حرف A

اصطحلات انگلیسیمعادل فارسی
A bad workman blames his toolsعروس رقصیدن بلد نیست میگه زمین کجه
A blessing in disguiseیه حکمتی توش هست
A dime a dozenدوزاری – بی ارزش
A drop in the bucketیک مقدار کم و ناچیز
A fish out of waterمعذب بودن – غریبی کردن
A hot potatoکار سخت و پر دردسر
A penny for your thoughtsبه چی فکر می کنی؟
A piece of cakeمثل آب خوردن
A storm in a teacupاز کاه کوه ساختن
Actions speak louder than wordsدو صد گفته چون نیم کردار نیست
Add insult to injuryنمک به زخم کسی پاشیدن
All earsسراپا گوش بودن
All thumbsدست و پا چلفتی
Apple of my eyeنور چشمی – یکی یه دونه
As easy as pieمثل آب خوردن
At the drop of a hatبلافاصله
At the end of the dayدر آخر
Awe-inspiringشگفت‌انگیز
A leopard can’t change its spotsتوبه گرگ مرگه
A picture is worth a thousand wordsشنیدن کی بود مانند دیدن
An arm and a legقیمت خون پدرشه – خیلی گرونه
All bark and no biteطبل تو خالی – سگی که پارس کنه پاچه نمی‌گیره
A watched pot never boilsتقریبا معادل : با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه
کنایه از این داره که اگر کاری رو می‌خوای انجام بدی باید اقدام کنی.
معنیش هم اینه: اگه چار چشمی زُل بزنی به یه قابلمه، قابلمه جوش نمیاد

اصطلاحات حرف B

Back and forthیه سره – پشت سر هم
Back burnerتو آب نمک گذاشتن
Back seat driverاینایی که کنار دست راننده میشینن هی بهش میگن این کارو بکن اون کارو نکن
Back to square oneبرگشتن سر خونۀ اول
Barking up the wrong treeتصمیم گیری اشتباه
Beat around the bushطفره رفتن
Better safe than sorryاحتیاط شرط عقله
Bite the bulletدندون رو جگر گذاشتن
Break a leggood luck
By the bookطبق دستور العمل
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها